نگاه اول :
نگاه ترحمیاست و شهید را نعوذ بالله مثل نفله میدانند که میتوانست در دنیا زندگی کند و در این زندگی,هم خدا را داشته باشد و هر خرما را. و وظایف اجتماعی خودشان را گردن امام زمان میاندازند و اعتقاد دارند که باید لذتشان را ببرند و یک ظاهر اسلامیداشته باشند .
![صدای پای شهدا](https://img.tebyan.net/big/1389/02/14018324230192533697204634614134450221.jpg)
شعر زیبایی هست که بارها هم گفته ام :
گفت جنگ و جدل از مرد دعا مپسندید |
ریگ در نعل فروهشته ما مپسندید |
کربلا را بگذارید که حج در پیش است |
گفت آرام بخسبید فرج در پیش است |
بگذارید مگر آب فراتی برسد |
مگر از اهل کرم خمس و زکاتی برسد |
گفت ما از حضراتیم به ما تکیه کنید |
مستجاب الدعواتیم به ما تکیه کنید |
روضه باید خواند تا آب برد دشمن را |
سفره باید کرد اما علم رفتن را |
الغرض در همه غافله یک مرد نبود |
یا اگر بود شایسته ناورد نبود |
یا محمد همه جز پوچی تکرار نبود |
چارده قرن علم بود و علمدار نبود |
وکسی گفت چنین گفت که سر,سنگین است |
باد با قافله دیری است که سرسنگین است |
چیست واگرد سفر جز دل سرد آوردن |
سر بی دردسر خویش به درد آوردن |
گفت ما خسته و زاریم زما درگذرید |
هفت سر عائله داریم زما درگذرید |
و کسی گفت چنین گفت کسی می آید |
مژدهای دل که مسیحا نفسی میآید |
هر که پابسته خانه است خداحافظ او |
هر که با عذر و بهانه است خداحافظ او |
نگاه دوم :
کسانی که فکر میکنند شهادت یعنی عزا,و آوردن جنازهها را پلوتیک نظام میدانند تا بتوانند جو را بخوابانند..اینطور فکر میکنند که ما بچههای مذهبی از حربه شهداء استفاده میکنیم تا انسانیت آنها را زیر سوال ببریم.
نگاه سوم :
گروهی که بر کرسی منطق و علم مینشینند.آقا جایگاهها فرق میکند.شهید جای دفنش در بهشت رضا و دارالرحمه است چرا آنها را در کوهپایه و پارک میگذارند؟چرا؟ چون فکر میکنند این عزاست.4 تا استخوان که معلوم نیست مادرش کجا چشم به انتظارش است. تازه چونه هم میزنن!!! یه عده هم جبهه میگیرند که اینجا محیط علم است نه دفن شهدا .
یک عده اعتصاب راه میاندازند که نمیگذاریم شهدا اینجا خاک شوند و عدهای میگویند شما غلط میکنید باید همینجا محل دفنشان شود!!کسانی که جایگاه شهید را بدون تعریف تعیین میکنند.اما اصلا نمیدانند که شهید یعنی چی؟
متاسفانه این ،برخورد ما با شهداست .
نگاه چهارم :
کسانی که فقط شعار میدهند.اینکه بچههای شهداء عزیزند نور چشم ما هستند و... اما خصوصیت منفی دارند.اینکه اصلا خودشان اهل درد نیستند.فقط بلدند مدام آیات و احادیثی از شهدا نقل کنند و کتاب بنویسند در مورد شهید و شهادت !!
ببینید فرهنگی که اینقدر مقام معظم رهبری توصیه و تاکید دارد و باید در ریشه جامعه ما جای بگیرد چقدر قشنگ ,کلیشهای و مستحبی شده!؟
پنج شنبهها هم خیلی باکلاس با خانوادههایشان سر قبر شهداء میروند و فاتحه میخوانند بر مرامش ,بر وجودش و بر باقیماندگانش! اومدی اینجا احساس کمبودت رو به رخ شهداء بکشی اینکه ما نیاز داریم به شهداء.اما نیامدی بگویی که امروز آمدم بر تو فاتحهای بخوانم و اگر هم اینطور است ازشان بخواهیم و از همین الان شروع کنیم و بگوییم که شما باید به ما اراده بدهید . تا حالا چقدر در خانه شهداء را زدی؟
یکی از دوستان خودم نقل میکرد.از بچههای قدیمیجنگ بود . میگفت: وقتی فرمانده مان میخواست شهید شود و مایی که نیرویش تلقی میشدیم اونجا بودیم آخرین جملاتش این بود :
فلانی منو داری میبینی که دارم میمیرم ایشالله شفاعتت هم میکنم اما وضع مالی خانواده ام خوب نیست یادت میمونه که؟؟ منم گفتم آره حتما یادم میمونه.هر چند یادمون رفت و جنگ تموم شد و شد سال 69 میگفت: رفتم کمیته امداد و یکی از شغلهام هم پخش مواد غذایی بود. رسیدم دم در خانهای در زدم و گفتم براتون برنج آوردم.اول گفتم کسی هست براتون بیاره داخل؟ بعد که دیدم هیشکی رو ندارند براشون بردم داخل.گفتم کجا بگذارم؟گفت توی آشپزخانه. هر چند آشپزخانه که چه عرض کنم یک چراغ علاء الدین گذاشته بودن اون قسمت و شده بود آشپزخانه با یک آشپزخانه و دستشویی و حیاط بسیار کوچک.میگفت: در آخر که میخواستم برم نگاهم افتاد به عکسی که روی تاقچه بود و سریع عکس فرمانده مون رو شناختم.رو به خانمش کردم و گفتم شما میشناسینشون؟ انگار که بهش برخورده باشه که من شناختمش و جوری که لباش رو میگزید گفت آره چطور مگه؟منم گفتم هیچی. قیافشون برام آشناست فکر کنم جایی ایشون رو دیده باشم و رفتم بعد میگفت:میخواستم بمیرم که مردم چی فکر میکنند و چی هست .
جداً حاضرند اون بچههایی که میگن سهمیه دانشگاه و این حرفها,20 روز بابا نداشته باشند!؟
شهداء شما خیلی بامعرفتین و ما بی معرفت.ما حتی دیگه قیافههای شما رو هم یادمون رفته شماها هیچ مشکلی ندارین شهداء میدونیم دردی که شماها اون بالا میکشید خیلی بیشتره.ما حاضریم درد جسمیداشته باشیم اما درد روحی نداشته باشیم.درد آنها خیلی عمیق تر از ماهاست .کار به جایی کشیده که میگن چه هنری کردن؟ اگر به ما هم میگفتن که شهادت بهشته و سعادت دنیا و آخرت، میپریدیم وسط شهید میشدیم !
برین بپرسین آیا شهادت هنر نمیخواست؟ چه کسانی که6-7 سال توی جبهه بودند اما یک ترکش هم بهشون نخورد. پس ببینید به راحتی در شهادت رو باز نمیکردند.اشک میریختند تمنا میکردند و آنقدر التماس میکردند تا شهید شوند.حتی همان زمان هم 100 تا 100 تا میآمدند 10-20 تاشون هم در میرفتند.لذا قبول کنید که شهادت هنر است و هر کس لایق شهادت نیست .
یادمه در ارتفاع سوره کمینی بود که گفته بودن بچهها از جاتون تکون نخورند مشرف بود به حلبچه.چند بار بهشون اطلاع دادند که اینجا سرده میشه بیاییم پایین؟گفتند نه نمیشه.طوری که اینها رو وقتی پیدا کردند پشت دوربین منجمد شده بودند.ملت اینطوری شهید شدند .
دردهای امروزی باید برای ما خیلی مسخره باشه.سرماها و گرماها و خستگیهای امروز چیزی نیست.بچهها توی آب سرد زمستان از شدت خستگی خوابشون میبرد و با همین خواب عبادتشون ترک نمیشد !
فرمانده لشکرمون(حاج اسماعیل قانی)حدودا30-35 ساعت بود که نخوابیده بود و دویده بود.وقتی اومد توی سنگر بچهها گفتند که سکوت داشته باشیم تا بتونه مقداری استراحت کنه.اومدند توی سنگرَ 20-25 دقیقه به اذان صبح بود وضو گرفت وایستاد به نماز و بعد از اتمام نماز هم اومد بیرون و گفت بین الطلوعین هست.نباید خوابید.باور کردنی نبود با تمام خستگیش شاید 20 بار وضو گرفت نشست و پا شد تا خدایی نکرده چیزی که خداوند خوشش نمیآید مرتکب نشده باشد !
شهدا چنین زندگی ایی داشتند.
سخنان حجت الاسلام سید محمد انجوی نژاد